چکیده:
	مفهوم عدالت اجتماعی در طول تاریخ بهعنوان یک ایدهآل در جوامع بشری، نقش مهمی در توزیع عادلانه منابع، فرصتها و حقوق فردی و جمعی ایفا کرده است. این مفهوم، بهویژه در قرن بیستم، تحتتأثیر نظریههای اجتماعی مختلف، نظیر مارکسیسم و لیبرالیسم، تجدیدنظر و تقویت شد. اصول کلیدی عدالت اجتماعی شامل برابری، عدالت توزیعی و شمولیت است که بر لزوم برخورداری همه افراد از حقوق و فرصتهای برابر تأکید دارد. در این مقاله، به بررسی تفاسیر فریقین شیعه و سنی و تأثیرات فرهنگی، اجتماعی و تاریخی آنها بر مفهوم عدالت اجتماعی پرداخته شده است. هر دو مذهب بر اهمیت برابری انسانی، عدالت در توزیع منابع و نقش حکومت در تحقق عدالت تأکید دارند، اما تفاوتهایی در منابع دینی و تأکید بر عدالت سیاسی مشاهده میشود. چالشهای موجود در تحقق عدالت اجتماعی، نظیر فقر و نابرابری اقتصادی، تبعیضهای اجتماعی و کمبود آگاهی، باید با بهرهگیری از فرصتهایی مانند تقویت نهادهای مدنی و گفتوگوی بین مذهبی مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش میتواند به درک بهتر تنوع تفاسیر اسلامی و چالشهای مرتبط باعدالت اجتماعی در جوامع اسلامی کمک کند.
	
	 کلیدواژه: حکومت، عدالت، فریقین، عدالت، لیبرالیسم، مارکسیسم