گفتگو درباره سعد و نقض ایام و کواکب در بستر تاریخ ریشه کهن دارد. برخی از زمانها همواره در میان جوامع بشری از اعتبار ویژهای برخوردارند، به عنوان نمونه روزهایی که در آن رویدادهای مطلوبی برای مردم رخ میداد نشان میمنت و شوم میگرفتند، به طوری که در سالهای بعد هم آن روز را گرامی میداشتند و جشن میگرفتند، مانند جشنهای ملی که در کشورهای مختلف دنیا گرفته میشود. پیدایش اعتقاد به ایام سعد و نحس محدود به دوره معینی از تاریخ نبود، حتی بابلیها و مصریها هم درباره الهه بودن اجرام آسمانی اعتقاد داشتند، در پی این عقیده عرفها هر روزی از یک ماه را ستاره منسوب و سرانجام آن را سعد یا نص میدانستند. برای مثال شنبه منسوب به زحل بود که نحس اکبر است، یکشنبه به شمس سعد اکبر است، دوشنبه قمر که ساعت اصغر است، پنجشنبه به مشتری که سعید اکبر است و جمعه متعلق به زهره می باشد، که سعد اکبر است. بدین ترتیب انجام اعمالی را در آن مبارک یا شوم می دانستند اعتقاد این اعتقاد منحصر در اعتقاد بین عوام نبود، بلکه روایت بسیاری در فقه امامیه نیز انجام اموری در برخی از اوقات من نهی می کنند که از میان قمر در عقرب جایگاه ویژهای در بین روایات دارد. از این رو ابتدا ماهیت و مصادیق قمر در عقرب روشن و سپس به احکام مرتبط بر آن از منظر فقه امامیه بررسی می شود.